نويسنده: دکتر محسن جعفري مذهب (1)




 
ژنگ خه در درياي پارس

چکيده:

در هنگامي امير تيمور گورکان جان به جان آفرين داد (807 هـ. ق)، دريانوردي چيني و مسلمان، نخستين سفر خود در اقيانوس هند را آغاز کرد. ما خه در سال 773 هـ. ق/ 1371 م در خانواده اي فقير از مردم « هوي» ( مسلمان چيني) در استان « يون نان»، در جنوب شرقي چين به دنيا آمد. پدر بزرگ و پدرش سفري به مکه رفته بودند. سفر آن ها تآثير زيادي در تربيت ماي جوان داشت. او چيني و عربي را آموخت و از دنياي غرب خود و جغرافيا و رسوم آن بسيار فرا گرفت. در سن ده سالگي به خدمت يکي از اعضاي خاندان پادشاهي درآمد و دو سال بعد از ملازمان شاهزاده يان شد که بعدها نام پادشاهي يونگ له را گرفت. ما، شاهزاده را در بسياري از لشگرکشي هايش ياري داد و نقش قاطعي در گشودن « نانجينگ» و سپس پايتخت، بازي کرد. ما سپس فرماندهي سپاهيان ويژه ي شاهي را بر عهده گرفت و نام چيني ژنگ را براي خود برگزيد. پادشاه يونگ له که تلاش داشت تا چهره ي خود به عنوان غاصب پادشاهي را پاک کند، ناوگان بزرگي را به غرب فرستاد تا نمايندگان حاکمان آسيايي را به چين آورد. او در ضمن مي خواست تا انحصار بازرگاني دريايي را در اختيار خود بگيرد و بازرگانان چيني را در زير تسلط خود درآورد. او فرماندهي ناوگانش را به ژنگ خه سپرد. ژنگ در سال 1405 م / 808 هـ. ق فرماندهي بزرگ ترين ناوگان دريايي تاريخ تا زمان خود را به دست گرفت. او پس از بيست و هشت سال (1405-1433 م / 808-837 هـ. ق) در هفت سفر دريايي، سي و هفت کشور از آسياي جنوب شرقي تا عربستان و شرق آفريقا را در نوريد. در آن سال ها، چين بزرگ ترين کشتي هاي عصر خود را مي ساخت.
ژنگ خه هفت سفر به اقيانوس هند داشت که در سفرهاي آخر از خليج فارس و بندر هرمز نيز ديدن کرد. نسخيتن سفر در محرم 808 هـ. ق/ جولاي 1405 م و آخرين آن در سال 833 هـ. ق/1430 م انجام شد و در هنگام بازگشت در سال 837 هـ. ق/ 1433 م در هند درگذشت.
نوشته ي حاضر به بررسي گزارش هاي ژنگ خه و منابع چيني همزمان او از خليج فارس و جزيره ي هرمز مي پردازد.(2)
ژنگ خه، اقيانوس هند، چين، سفرهاي دريايي

درآمد

ابن بطوطه نمي دانست که بيست و دو سال پس از سفر او به چين، دودمان مغولان چين ( که در تاريخ چين به دودمان « يوان» شهرت داشتند) سقوط کرد و دوران سلطت دودمان « مينگ» (1368-1644 م/ 769-848 هـ. ق) آغاز شد. کودکي مسلمان به شاهزاده اي چيني ياري رساند و بعدها آن شاهزاده پادشاه چين و آن پسر درياسالارش شد.
نامش ژنگ خه (3) بود . کشتي هاي او در همان اقيانوس هند مي راندند که شايد ابن بطوطه از آن گذشته بود، اما کشتي هاي تناور او « جانک» نام داشتند. او به شرق آفريقا، مکه، خليج فارس و سراسر اقيانوس هند بادبان کشيد. در ذهن غربيان نام کريستف کلمب يا واسکو دوگاما به عنوان مشهورترين دريانوردان نقش بسته است. اما کمتر کسي نام مسلمان چيني ژنگ خه (1371-1433 م / 773-837 هـ. ق) را شنيده است، که حدود دو سده پيش از آن دريانوردان مي زيسته است.
هنگامي که اميرتيمور گورگان جان به جان آفرين تسليم کرد (807 هـ. ق)، دريانوردي چيني ( بخارايي الاصل؟) و مسلمان، نخستين سفر خود در اقيانوس هند را آغاز کرد. ژنگ در سال 1405 م / 808 هـ. ق فرماندهي بزرگ ترين ناوگان دريايي تاريخ تا زمان خود را به دست گرفت. او پس از بيست و هشت سال (1405-1433 م/ 808-837 هـ.ق ) در هفت سفر دريايي، سي و هفت کشور از آسياي جنوب شرقي تا عربستان و شرق آفريقا را درنورديد. در آن سال ها، چين بزرگ ترين کشتي هاي عصر خود را مي ساخت. ما (4) خه (5)، آنگونه که خود مي دانست در سال 1371 م/ 773 هـ. ق در خانواده اي فقير از مردم « هوي» (6) ( مسلمانان چيني) در kunyang استان « يون نان» (7) ( اکنون در فرمانداري جينينگ) در جنوب شرقي چين به دنيا آمد. معروف است که نسل ششم از سيد اجل شمش الدين عمر (8) خوارزمي بخاري، از سرداران قوبيلاي خان بود که به حکومت ايالت يونان رسيد. پدر بزرگ و پدرش سفري به مکه رفته بودند. سفر آن ها تأثير زيادي در تربيت ماي جوان داشت. او چيني و عربي را آموخت و از دنياي غرب خود، و جغرافيا و رسوم آن بسيار فرا گرفت.
پدرش در 1381 م/783 هـ. ق به دست سربازان دودمان مينگ کشته و ماخه اسير شد. در سن ده سالگي خدمتکار يکي از اعضاي خاندان پادشاهي شد و دو سال بعد از ملازمان شاهزاده يان (9) شد که بعدها نام پادشاهي يونگ له (10) را گرفت. ما، شاهزاده را در بسياري از لشگرکشي هايش ياري داد و نقش قاطعي در گشودن « نانجينگ» (11) و سپس پايتخت بازي کرد. ما سپس فرماندهي سپاهيان ويژه ي شاهي را بر عهده گرفت و نام چيني ژنگ را براي خود برگزيد.
پادشاه يونگ له که تلاش داشت تا چهره ي خود را به عنوان غاصب پادشاهي پاک کند، ناوگان بزرگي را به غرب فرستاد تا نمايندگان حاکمان آسيايي را به چين آورد. او در ضمن مي خواست تا انحصار بازرگاني دريايي را از آن خود کند و بازرگانان چيني را در زير تسلط خود درآورد. او فرماندهي ناوگانش را به ژنگ هه سپرد که مي گويند درازي قدش هشت پا بود. (12)
ناوگاني از کشتي هاي غول پيکر که هر کدام نه دکل و پانصد مرد داشت در ماه جولاي 1405 م/ محرم 808 هـ. ق ( حدود يک سده پيش از سفر کريستف کلمب به آمريکا) به راه افتاد. کشتي هايي با سيصد پا درازا و يکصد و پنجاه پا پهنا، و بزرگ ترين آن ها با چهار صد و چهل پا درازا و يکصد و هشتاد و شش پا پهنا، که مي توانست هزار سرنشين را حمل کند. بيشتر کشتي ها در خليج اژدها، در نزديک نانجينگ ساخته شده بودند.
نخستين ناوگان ژنگ هه، 27870 مرد بر 317 کشتي به همراه داشت که شامل ملوانان، روحانيان، مترجمان، سربازان، صنعتگران، پزشکان و ستاره شناسان بود بر عرشه کالاهاي زيادي شامل بافته هاي ابريشمي، ظروف چيني، ظروف طلايي و نقره اي، ظروف مسي، ابزارهاي آهني، و پارچه هاي پنبه اي قرار داشت. ناوگان از سواحل چين به حرکت درآمد و به « چامپا» در ويتنام رسيد و از راه درياي چين جنوبي، از جاوه و سوماترا گذشت و پس از گذر از تنگه ي مالاکا به سيلان رسيد. اين ناوگان پس از ديدار از سواحل غربي هند در سال 1407 م/810 هـ. ق به وطن بازگشت. سفيراني از کاليکوت در هند و چند کشور ديگر آسيايي و خاورميانه اي، به همراه او به چين آمدند. دومين و سومين سفر ژنگ درسال هاي بعد در همان مسير انجام شد.
در پاييز 1413 م/ 816 هـ. ق، ژنگ هه در چهارمين سفر که بسيار جاه طلبانه بود، با سي هزار مرد به سوي عربستان رفت. او پس از ديدن هرمز، از سواحل عدن به دهانه ي درياي سرخ رسيد. ورود ناوگان او بسيار مورد توجه قرار گرفت و 19 کشور سفيراني به همراه هدايايي براي پادشاه يونگ له، يا ژنگ همه همراه کردند.
در سال 1417 م/820 ق پس از دو سال اقامت در نانجينگ و ديدن شهرهاي آنجا، نمايندگان بيگانه با همراهي ژنگ هه حرکت کردند. او در اين سفرش از شرق آفريقا ديدار کرد و در « موگاديشو»، « ماتيندي» (13)، « مومباسا» (14) و « زنگبار» لنگر انداخت و از موزامبيک کالاي بسياري تهيه کرد. او در سفر 1421 م/ 824 هـ. ق نيز از آفريقا ديدن کرد. در سال 1424 م/ 827 ق و کمي پس از بازگشت ژنگ هه، امپراتور يونگ له درگذشت. در سال 1430 م/ 883 هـ. ق ژنگ هه به آخرين سفر خود اعزام شد. ژنگ هه ي 62 ساله از خليج فارس، درياي سرخ و آفريقا ديدار کرد و هنگام بازگشت در سال 1433 م / 837 هـ. ق در هند درگذشت. ژنگ خه به خاطر سفرهاي دريايي اش در فوجيان به سان بائو (15) شهرت يافت که يادآور نام سندباد بود. ژنگ خه هرگز نتوانست مانند جد و پدرش مکه را ببيند. (16)

ناوگان ژنگ هه

کشتي فرماندهي ژنگ هه، چهارصد پا درازا داشت که بسيار بلندتر از کشتي فرماندهي کريستف کلمب بود. کشتي « سانتا ماريا»ي کريستف کلمب تنها 85 پا طول داشت. تصور کنيد که در شش سده ي پيش، ناوگان عظيم ژنگ هه با گذشتن از درياي چين، توانست از سيلان گذشته، به عربستان و شرق آفريقا برسد. ناوگاني از کشتي ها نه دکله، که با ده ها کشتي تدارکاتي همراهي مي شد و همچنين اسب براي سوارکاران و قايق هاي نجات داشت. اين ناوگان جمعاً 27000 سرباز و ملوان داشت. کشتي هاي پر از ابريشم و ظروف چيني، بنادر سراسر اقيانوس هند را گشتند. بازرگانان هندي، ايراني، عرب، و آفريقايي اين کالاها را با ادويه، گياهان دارويي، عاج، چوب هاي قيمتي و مرواريد عوض مي کردند که در دربار چين خواهان زيادي داشتند.
از 1405 تا 1433 م/ 808 تا 837 هـ.ق اين ناوگان روي به سرزمين هاي ناشناخته داشت. اين هفت سفر اکتشافي دريايي، شبکه اي وسيع از بازرگانان را از تايوان تا خليج فارس در اختيار ژنگ هه و پادشاه چين قرار مي داد و اين نيم سده پيش از آن بود که نخستين اروپايي با آن کاراول هاي (17) شکننده آفريقا را دور زده و اقيانوس هند را کشف کند. (18)

گور ژنگ هه

ژنگ هه (19) يا چنگ هو (20) بدون ترديد مشهورترين دريانورد چيني است. او از آغاز سده ي پانزدهم ميلادي / نهم هجري کار خود را آغاز و هفت سفر به عرب کرد. در طي بيست و هشت سال، او بيش از پنجاه هزار کيلومتر سفر کرد و سي و هفت کشور را ديد. او در دهمين سال پادشاهي شوان ده (21) در سال 1433 م/ 837 هـ.ق در نزديکي هند در گذشت و به دريا سپرده شد. اما خانواده اش مزاري در دامنه ي جنوبي تپه ي « سرگاو» ( نام چيني Niushou) در نانجينگ برپا کردند. در سال 1983 م/ 1362 هـ. ش، و در پانصد و هشتادمين سال سفر ژنگ هه، مزار او در همان محل بازسازي شد و به شکل اسلامي درآمد ( تصوير شماره 2). ورودي مزار او به شکل دوره ي مينگ است. در داخل آن تصاويري از دريانورد و نقشه ي سفرهايش قرار دارد. پلکان از بيست و هشت پله تشکيل شده که به چهار گروه هفت پله اي تقسيم يافته و نشان از هفت سفر او به غرب دارد. در بالاي مزار او عبارت عربي « الله اکبر» نوشته شده است.
پس از مرگ ژنگ خه و افول قدرت دريايي چين در اقيانوس هند، بسياري از دريانوردان او به همراه خانواده هايشان از سواحل چين مهاجرت کرده، در جزاير و بنادر آسيايي جنوب شرقي پراکنده شدند. بسياري از جوامع مسلمان چيني در آسياي جنوب شرقي در اثر اين مهاجرت شکل گرفتند. همه ي اين جوامع از ژنگ خه به عنوان بزرگ ترين و مشهورترين مسلمان در اقيانوس هند ياد کرده و به آن افتخار مي کنند. مساجد و معابد فراواني نم او را بر خود دارند.
ژنگ خه را چهار دبير نيز همراهي مي کردند تا گزارش سفر را بنويسند:
ما هوان (22) گزارش خود را در سال 836 ق/ 1433 م با نام بررسي همه جانبه ي کرانه هاي اقيانوس [ هند] نوشت و گو چونگ لي (23) به او کمک کرد. گونگ ژن (24) در سال 837 ق/ 1434 م گزارشي از کشورهاي اقيانوس غربي را نوشت و في شين (25) در سال 839 ق/ 1436 م، گزارش خود را با نام بررسي همه جانبه ي کشتيراني با ستارگان نوشت.
گزارش چهار سفر آخر ژنگ خه، توسط ماهوان، مسلمان چيني همراه ژنگ خه نوشته شده است. او در اين سفر که در سال 1413 م/816 هـ. ق آغاز شد، به عنوان مترجم همراه او بود. اين نخستين سفر از سفرهاي هفت گانه ي ژنگ خه بود که به سواحل غربي اقيانوس هند مي آمد و هدف او نيز هرمز بود.
ما هوان در « هوي جي» (26)، در نزديکي « هانگ ژو» (27) در ايالت « ژه جيانگ» (28) به دنيا آمد و احتمالاً زبان عربي و شايد فارسي را از بازرگانان مسلمان آموخته بود. ما هوان گزارش اين سفر و سفرهاي سه گانه ي بعدي را در سال 1433 م/ 836 هـ. ق و در پايان سفرها با عنوان همه چيز درباره ي کرانه ي اقيانوس (Ying-yai Sheng-tan) نوشت. (29) او مي نويسد: « من يادداشت هايي درباره ي مردم همه ي سرزمين ها، گوناگوني رسوم بومي، گوناگوني ساخته هاي طبيعي و محدوده ي مرزها گرد آوردم».
کوشش هاي ما هوان بسيار منظم است. کتاب شامل بيست فصل با طول هاي گوناگون است و هر فصل به سرزميني خاص مي پردازد: از شرق با شهر « چمپا» (30) در ويتنام آغاز و در غرب به سرزمين معبد چهارگوش آسماني ( مکه) خاتمه مي يابد. سرزمين هاي اصلي عبارتند از: چمپا، پالمبنگ (31)، تايلند، مالاکا، سيلان، کيلون، کوچين، کاليکوت، ظفار، عدن، هرمز، مکه، سوماترا، بنگال، جزاير مالديو و لاکاديو، موگاديشو ( سومالي)، بروا (32) و ماليندي (33).
کتاب 40 نقشه دارد که دانشمند چيني مائو کون (34) در سده ي 16 ميلادي/ دهم هجري آن ها را گرد آورده و در سال 1628 م/ 1037 هـ منتشر شده است. مهم ترين نقشه به « کشتي راني با رؤيت ستارگان از راجستان تا هرمز» اختصاص دارد. بخش مرکزي و پاييني نقشه، سواحل ايران را نشان مي دهد. (35)
ژنگ خه در آخرين سفر خود در درياي هند ( در سال هاي 1431تا 1433 م / 834 تا 836 هجري) باز هم از هرمز ديدار کرد. ناوگان او در اين زمان حدود 100 کشتي و 27500 نفر همراه داشت. ديدار از هرمز اوج آرزوي او بود. ما هوان مي نويسد: « پادشاه کشور هرمز و مردم آن همه مسلمان هستند. آنان محترم، دقيق و مؤمن هستند. روزي پنج بار نماز مي خوانند. آنان تميز هستند و از شراب خودداري مي ورزند و مأموران پاک و درستکارند. اگر خانواده اي گرفتار فقر گردد، ديگران به آن ها لباس و غذا و پول داده و از غمشان مي کاهند. اندام و چهره شان زيبا و دلنواز است. آنان بي باک و تيز بين هستند».
هرمز بارانداز راه هاي بازرگاني ايران، آسياي مرکزي و عراق بود. ما هوان مي نويسد: « کشتي ها و بازرگانان زميني کشورهاي گوناگون به اين سرزمين آمده و در انتظار بازار و کالا مي مانند. از اين رو، مردم اين سرزمين پولدارند». او از رسوم ازدواج محلي و مراسم دفن نيز مي گويد.
اميد است به زودي ترجمه ي گزارش ما هوان از خليج فارس به صورت مقاله اي منتشر گردد.

دو زنجيره ي مقدس دريايي: « ما زو» و « خاندان کازروني»

زماني که حضرت نوح سفر طولاني خود را آغاز کرد چنين بر زبان آورد: « بسم الله مجريها و مرسيها» (36). دريانوردي که به کشتي مي نشست اميد بازگشت از سفر و سود فراوان داشت. لذا هنگام آغاز سفر تدابيري مي انديشيد: از مقدسين درخواست سلامت در سفر و سود داشت؛ مبالغي نذر آنان مي کرد؛ بخشي از سرمايه را براي خطرات احتمالي کنار مي گذاشت.
دريانوردان چيني به « مازو» پناه مي بردند. لين مونيانگ (37)(349-377 هـ. ق/960-987 م) دختري از دهکده ي کوچک ماهيگيري در جزيره ي « مي ژو» (38) نزديک پوتيان (39) و چوان ژو (40) بود. زماني که او پدر و برادرانش را از طوفاني هولناک نجات داد براي جزيره نشينان مقدس شناخته شد و کمي پس از مرگ به عنوان حامي دريانوردان و ماهيگيران شهرت يافت و لقب « مازو» (41) ( مادربزرگ) به خود گرفت. در بنادر و سواحل چين معابدي به نام او ساخته شد. با آنکه ژنگ خه مسلمان بود اما تحت تأثير فرهنگ بومي به مازو اعتقاد داشت. ژنگ خه موقوفاتي براي مازو در آسياي جنوب شرقي برقرار کرد.
اما بازرگانان ايراني که به چين مي رفتند به فرشته يا الهه يا خدايگاني که نگهدار دريانوردان و بازرگانان و سياحان باشد اعتقاد نداشتند و تنها آيه ي « بسم الله مجريها و مرسيها» (42) را مي خواندند. اما به دلايلي مقداري از ثروت خود را به بزرگان ديني، به ويژه صوفيان مي سپردند. بخشي از اين ثروت را به صورت امانت، براي آنکه در صورت برنگشتن از سفر به طلبکاران و خانواده ي ايشان برسانند؛ بخشي ديگر را براي آنکه اگر ورشکست شدند، همه ي ثروتشان را از دست نداده باشند و در بازگشت سرمايه اي داشته باشند؛ و بخشي هم هديه به شيخ و خانقاه او مي کردند تا برايشان دعا کنند و سلامت ايشان را بخواهند. طبيعي بود که بخشي از اين ثروت هاي امانتي هرگز به صاحبش برنگردد و در اختيار شيخ بماند. لذا ثروت زيادي در اختيار خانقاه ها بود. به نظر مي رسد خطي از اين خانقاه ها از بوشهر تا چين وجود داشت که ابن بطوطه سرنخ هاي خوبي به ما مي دهد. بيشتر اين افراد وابسته به خاندان شيخ ابواسحاق کازروني و خاندان بلياني و سلسله ي مرشدي بود.
با توجه به سابقه ي 1500 ساله ي روابط دريايي ايران و چين، آثار ايراني فراواني در سواحل چين و آسياي جنوب شرقي به جاي مانده است، اما برعکس به نظر مي رسد از چينيان در سواحل ايران آثار اندکي باقي مانده است. سکه هاي معدودي از دوره ي دودمان مينگ و چينگ هنوز در ايران يافت مي شود که ظاهراً از دريا به ايران آمده اند. اما آثار باستان شناختي ديگري همچون بقاياي کشتي هاي چيني، ظروف چيني، آثار اقامتگاه هاي دريانوردان چيني، اصطلاحات درياي چين، اسطوره هاي درياي چيني کمتر بروز و نمود يافته اند. البته بايد منتظر نتايج و کاوش هاي باستان شناسي زير آب در سواحل ايران شد.
از دوره ي صفويه عقدنامه هايي به جاي مانده که جزو بندهاي مهريه، به کنيزان و بردگان براي نوعروسان اشاره رفته که برخي از آنان نام کنيزان چيني را در خود دارد. به نظر نمي رسد اين کنيزان در واقع چيني بوده باشند و احتمالاً مالايايي و طبعاً زرد پوست بودند.
در جنوب ايران تصور غريبي از چينيان وجود دارد: چينووي، کسي است عجيب و غريب، مهيب و ترسناک، زشت و حقير، گوشت خام مي خورد. به نظر مي رسد بايد به دنبال بقاياي آثار دريانوردان چيني در اين منطقه گشت و به وجود آنان بيشتر توجه کرد.
تصوير شماره 1:
مسير سفرهاي ژنگ خه در اقيانوس هند
تصوير شماره 2:
مزار ژنگ خه در نانجينگ

پي نوشت :

1- عضو هيئت علمي کتابخانه ي ملي ايران.
2- متن سخنراني در همايش « حماسه ي فتح قشم و هرمز»، 10 و 11 اسفند 1384، بندرعباس.
3- zHeng He.
4- در چين واژه ي « ما» مخفف نام محمد است.
5- Ma He.
6- Hui.
7- Yunnan.
8- به چيني Saidianchi Zhansiding.
9- Yan.
10- Yong Le.
11- Nanjing.
12- درباره ي تجارت ايران و چين در قرون ميانه بنگريد به: چن دا شنگ: « معماري اسلامي در چين در مسير جاده هاي ابريشم»، ترجمه ي محسن جعفري مذهب، وقف ميراث جاويدان، ش17، بهار1376؛ چن دا شنگ: « منابع فوجياني پيرامون تجارت ميان چين و هرمز» ترجمه ي جواد عباسي، پژوهشنامه ي خليج فارس، ش1، ضميمه ي کتاب ماه تاريخ و جغرافيا ش 86-87، فروريدن 1384؛ رالف کاوتس: هرمز در منابع دوره هاي يوان و مينگ، ترجمه ي مهرداد وحدتي دانشمند، تهران: مرکز نشر دانشگاهي، 1384.
13- Matindi.
14- Mombassa.
15- San Bao.
16- درباره ي تصور چينيان از آسياي غربي بنگريد به: « ادوارد برتشناي در عربستان در منابع چيني»، ترجمه ي محسن جعفري مذهب، وقف ميراث جاويدان، ش 33-34، بهار- تابستان، 1380.
17- نوعي کشتي است.
18- در چند سال اخير، سفرهاي ژنگ خه توجه فراواني در غرب برانگيخته است. اين توجه به ويژه از يافت شدن نقشه اي از سال 1763 م / 1177 ق. بيشتر شد زيرا در آن ذکر شده بود که اين نقشه از روي نقشه ي [ ژنگ خه]، در سال
16 سلطنت يونگ له [ 1418 م / 821 ق]تهيه شده است. در سال 2003 کتاب گوين منزيس با عنوان: 1421: سالي که چيني ها جهان را کشف کردند (Gavin Menzies 1421: The Year the Chinese Discovered the World, Morrow/Avon, 2003) توجه به ژنگ خه را دو چندان کرد. با وجود بحث هاي فراوان به نظر نمي رسد ژنگ خه از ماداگاسکار دورتر رفته باشد.
19- Zheng He.
20- Cheng Ho.
21- Xuande.
22- Ma Huan.
23- Guo Chongli.
24- Gong Zhen.
25- Fei Xin.
26- Hui Ji.
27- Hangzhou.
28- Zhejiang.
29- نسخه ها ي دست نوشته و چاپ چوبي چندي از دوره ي دودمان مينگ و چينگ به جاي مانده است که يکي از موثق ترين آن ها توسط مورخ چيني فنگ چن جون Feng Chen jun تهيه شده است. ترجمه ي انگليسي براساس نسخه ي فنگ چن جون در سال 1970 ميلادي با عنوان زير منتشر است:
Ying-yai Sheng-lan, The Overall Survey of the Ocean's Shores 1433 by Ma Huan. translated by J.V.G. Mills, with foreword and preface, Hakluyt Society, London 1970; reprinted by the White Lotus Press, Bangkok, 1997.
Ma Huan, Ying-yai Sheng-Lan, The Overall Survey of the Ocean's Shores [1433]. by J.V.G. Mills.
Jung-Pang Lo: Journal of Asian Studies, VOL. 31, No. 1 (Nov., 1971), pp. 181-182
30- Champa.
31- Palembang.
32- Brava.
33- Malindi.
34- Mao K'un.
35- Hsiang Ta: Cheng Ho Hang-Hait 'u Beijing, 1961.
36- سوره ي هود، آيه ي 41.
37- Lin Monian.
38- Meizhou.
39- Putian.
40- Quanzhou.
41- Mazu.
42- همان.

منبع مقاله :
خيرانديش و تبريزنيا، عبدالرسول و مجتبي؛ (1391)، پژوهشنامه خليج فارس، تهران: خانه کتاب، چاپ اول